با عرض سلام و احترام : ماهی های من که همان دو روز اول .... اولين بار است که به ميهمانی قلم زيبايت آمده ام.... اگر رخصتی باشد کماکان مزاحم خواهم شد.... ايام به کام و موفق باشيد.
برای همينه که هيچ وقت هيچ ماهيی هيچ تنگی رو دوست نداره... شايد حسی که داره درست مثل حس گوسفندی باشه که دست و پاشو ميبندن و ميذارنش توی صندوق عقب يه ماشين تا ببرنش به.....
ماهی کوچولوی قرمزمن امسال بهار ۸۵ رو ندیدکه گل حسرت باغچه مون تنهايی نميره...بابا لنگ دراز يه دختری اينجا هست که خيلی تنهاست بی ماهی بی گل بی شعر بی ترانه بی بارون بی باد بابا لنگ دراز دختر ک ما به جاهای سخت غصه رسيده...
من هيچی نمی دونم.............از من چيزی نپرسين......هيچی
بابا لنگ دراز به دخترک کمک کن .دخترک به کمک نياز داره .تو که واسه همه هميشه هستی .کمکش کن.گور بابای بقيه تو که شعری ترانه ای گلی و زلال بارون .پس بدادش برس.................
يک راز
ماهی دوباره سال ديگه ميياد .اصلا رفت که دوباره سال ديگه بياد.گفت من مييام.من ميام تا ببينم شما تو اين ۳۶۵ روز چی کار ميکنيد .به من گفت .گفت مييام تا مشقاتونو خط بزنم.تو مشقاتو نوشتی؟
سلام.
گاهی دلم خيلی ميگيره... گاهی حرف که ميخوام بزنم همه اش ميشه يه آه و اونوقت ياد ماهی کوچولوی توی تنگ ميوفتم که هر بار دهنشو باز ميکنه تا حرفی بزنه فقط آه ميکشه.
دلم برای همه ی ماهی کوچولوهای توی تنگ بلور ميسوزه.
سلام .. //
چند ساله كه براي من ماهي قرمز نميگيرن .. مامانم دوست نداره ... ميگه آدم دلش ميگيره وقتي ميبينه كه ماهيه بعد از چند وقت بالاخره يه روز .... شايد حق با مامانم باشه ... من ولي فكر ميكنم لحظه تحويل سال بدون چرخيدن ماهيها .... هر چند هر تنگي غير از دريا ، نميتونه جاي هيچ ماهياي باشه ..... //
ممنون كه هنوز به ياد هستين .. آي دي من توي وبلاگم هست ..... //
خوب بود .. خوب باشين .. شايد همين .. //
با عرض سلام و احترام : ماهی های من که همان دو روز اول .... اولين بار است که به ميهمانی قلم زيبايت آمده ام.... اگر رخصتی باشد کماکان مزاحم خواهم شد.... ايام به کام و موفق باشيد.
برای همينه که هيچ وقت هيچ ماهيی هيچ تنگی رو دوست نداره... شايد حسی که داره درست مثل حس گوسفندی باشه که دست و پاشو ميبندن و ميذارنش توی صندوق عقب يه ماشين تا ببرنش به.....
هيچ تنگی رو دوست ندارم!
ماهی کوچولوی قرمزمن امسال بهار ۸۵ رو ندیدکه گل حسرت باغچه مون تنهايی نميره...بابا لنگ دراز يه دختری اينجا هست که خيلی تنهاست بی ماهی بی گل بی شعر بی ترانه بی بارون بی باد بابا لنگ دراز دختر ک ما به جاهای سخت غصه رسيده...
من هيچی نمی دونم.............از من چيزی نپرسين......هيچی
بابا لنگ دراز به دخترک کمک کن .دخترک به کمک نياز داره .تو که واسه همه هميشه هستی .کمکش کن.گور بابای بقيه تو که شعری ترانه ای گلی و زلال بارون .پس بدادش برس.................
ماهی دوباره سال ديگه ميياد .اصلا رفت که دوباره سال ديگه بياد.گفت من مييام.من ميام تا ببينم شما تو اين ۳۶۵ روز چی کار ميکنيد .به من گفت .گفت مييام تا مشقاتونو خط بزنم.تو مشقاتو نوشتی؟
خيلی به دعا های تو اعتقاد دارم فقط دعا کن خواهش می کنم........
سلام. گاهی دلم خيلی ميگيره... گاهی حرف که ميخوام بزنم همه اش ميشه يه آه و اونوقت ياد ماهی کوچولوی توی تنگ ميوفتم که هر بار دهنشو باز ميکنه تا حرفی بزنه فقط آه ميکشه. دلم برای همه ی ماهی کوچولوهای توی تنگ بلور ميسوزه.
سلام .. // چند ساله كه براي من ماهي قرمز نميگيرن .. مامانم دوست نداره ... ميگه آدم دلش ميگيره وقتي ميبينه كه ماهيه بعد از چند وقت بالاخره يه روز .... شايد حق با مامانم باشه ... من ولي فكر ميكنم لحظه تحويل سال بدون چرخيدن ماهيها .... هر چند هر تنگي غير از دريا ، نميتونه جاي هيچ ماهياي باشه ..... // ممنون كه هنوز به ياد هستين .. آي دي من توي وبلاگم هست ..... // خوب بود .. خوب باشين .. شايد همين .. //